قرار بود آهنگ جدید زدبازی امشب منتشر بشه. دو ساعته که دارم هر دقیقه سایت‌های چندش‌آور رپ فارسی رو ریفرش می‌کنم، ولی هنوز خبری نشده...

مرغابیا می‌شورن
پرهاشونو تو دریا

پرونده‌ی بیست‌شش؛ به همراه ویژه‌نامه‌ی سریال‌های ماه رمضان

«فلکه»
این واژه نیاز به هیچ توضیح اضافه‌ای ندارد.

اول مهر که دانشگاه باز می‌شد، تی‌شرت نخ‌نمای nodetاش را چند هفته می‌پوشید و همه‌جا رژه می‌رفت. آخر او یک سمپادی بود، یک سمپادی.

[قسمت اول]

توجه:
۱- خواهشمند است جهت رفاه حال خود خمس و زکات را قبل از سفر پرداخت نمایید.
۲- از آوردن ثروت، مقام، منزل، ماشین و موبایل حتی داخل فرودگاه خودداری کنید.
۳- حتماً قبل از حرکت به بستگان خود توضیح دهید تا از آوردن دسته‌گل‌های سنگین، سنگ قبر گران و تجملاتی و نیز مراسم پرخرج خودداری نمایند.
۴- جهت یادگاری قبل از پرواز اموال خود را بین فرزندان مشخص نمایید. (؟)

[تعلیق]

ادامه دارد...

لایی دوتاست.

متضاد سوراخ: هورا

شباهت شکل گوش با علامت سؤال، از دیرباز توجه نکته‌سنجان را به خود معطوف کرده است.

نام: انسان
نام خانوادگی: آدمی‌زاد
نام پدر: آدم
نام مادر: حوا
لقب: اشرف مخلوقات
نژاد: خاکی
صادره از: دنیا
ساکن: راه شیری، منظومه‌ی شمسی، کره‌ی زمین
مقصد: برزخ
ساعت حرکت: وقتی خدا صلاح بداند

وسایل مورد نیاز: دو متر پارچه‌ی سفید، عمل نیک، انجام واجبات و ترک محرمات، امر به معروف و نهی از منکر، دعای والدین و مؤمنین، نماز اول وقت، ایمان و تقوا و عمل صالح

ادامه دارد...

- یه لباس خوب می‌خواستم.
- چه‌جور لباسی؟
- مهم نیست... فقط می‌خوام دندون‌شکن باشه.

معیار جدید من برای ان‌بودن یه آدم، اینه که جمله‌ی آخر از دهنش دراومده باشه یا نه.

آی آدما با ندونم‌کاریتون
زندگی رو کشتین و خشنودین

پرونده‌ی بیست‌وپنجم، تقدیم به مستر ساعتی فقید!

دزد و پلیس: پوچ‌گرایانه‌ترین بازی آتاری

هیچی؛ این هم از زور افسردگی.

هنگامی که استفاده از یک دستگاه به مرحله‌ی قلق برسد، عمر آن تمام شده است. زیاد نباید ور رفت.

عصای سفید و عینک آفتابی: برگه‌ی عبور سفیدامضا

وبلاگ جالبی داری ولی آدم انی هستی.
به من سر بزن.

بزرگی حرف قشنگی می‌زد. می‌گفت دانشجو بر خلاف دانش‌آموز اسمش روشه، یعنی خودش باید بره دنبال دانش.

ک مثل اسگل

در خیابان چهره آرایش مکن
از جوانان سلب آسایش مکن

زلف خود از روسری بیرون مریز
در مسیر چشم‌ها افسون مریز

یاد کن از آتش روز معاد
طره‌ی گیسو مده در دست باد

خواهرم دیگر تو کودک نیستی
فاش‌تر گویم؛ عروسک نیستی

خواهرم ای دختر ایران زمین
یک نظر عکس شهیدان را ببین

خواهر آخر این لباس تنگ چیست؟
پوشش چسبان و رنگارنگ چیست؟

خواهرم این‌قدر طنازی مکن
با اصول شرع لجبازی مکن

در امور خویش سرگردان مشو
نوعروس چشم نامردان مشو

مضافتی جزو کلمه‌هایی بود که فکر می‌کردم وقتی بزرگ بشم معنیشون رو می‌فهمم.

ای کاش بین ما نیم‌فاصله بود، به هم می‌چسبیدیم و در هم حل نمی‌شدیم.

طرحی به ذهنم رسیده. هر چیز چرندی رو که به ذهنمون رسید، مخصوصاً نوشته‌هایی توی این ژانر، به مسخره توی وبلاگ‌ها منتشر کنیم تا از نوشته‌شدنش به صورت جدی جلوگیری بشه. مثلاً اگه من این رو نمی‌نوشتم، پس‌فردا یکی میومد جدیش رو می‌نوشت.