paykado
ارسال گل به ایران با پیکادو
October 15, 2007

٭
وقتی رمانی که دستتونه به صفحه‌های پایانی نزدیک می‌شه، شما کم‌کم توی ذهنتون همه‌چیز رو جمع‌بندی می‌کنید. اگه خیلی عمیق باشه، با حالت فیلسوفانه‌ای لحن خوندنتون رو آروم می‌کنید و همه‌چیز رو هم در حال رسیدن به سکون می‌بینید.
برای همین تصمیم گرفتم که اگه خواستم یه رمان بنویسم، نزدیک پنجاه صفحه رو در آخر کتاب چرت‌و‌پرت الکی بذارم. طوری که خواننده نفهمه آخر کتاب کجاست. این‌طوریه که داستانْ پایان خودش رو به خواننده نشون می‌ده؛ وگرنه خواننده خودش پایان رو توی ذهنش می‌سازه.

هجوم اندیشه در این چند وقت، برام روز و شب باقی نذاشته.


 
........................................................................................