با ناراحتی گزینه‌ی «خیلی مایلم که بیایم ولی متأسفانه نمی‌توانم» را علامت زد و کارت دعوت را در کیفش گذاشت.

کنند این و آن خوش دگرباره دل
وی اندر میان خیط همچون پشگل

اگه وزن مصراع دوم خراب نبود، قطعاً یکی از بهترین‌های شعر فارسی می‌شد.

شب اعلام نتایج، اطلاعات را در سایت سازمان سنجش وارد کرد. دانشگاه شریف قبول شده بود. صفحه‌ی فیس‌بوکش را باز کرد. وارد بخش education and work شد و در قسمت college/university نوشت:
sharif university of technology

الآن طول ماشین‌های ما از طول اتوبان‌ها بیشتره.
مثلاً امکان داشت تا پارسال همچین جمله‌ای رو سوژه کنیم، ولی الآن می‌بینیم که حقیقتی درش نهفته.

قضایای انتخاباتی اخیر باعث شد متوجه بشم که راننده‌تاکسی‌ها در تمام این مدت داشتن حقیقت رو می‌گفته‌ان و ما مسخره می‌کرده‌یم. از اون به بعد بود که با دقت بیشتری به حرف‌هاشون گوش می‌دم.

وبلاگستان فارسی از وقتی به گند کشیده شد که عده‌ای تصمیم گرفتند در نوشته‌هایشان به جای ضمیر اول‌شخص مفرد از اول‌شخص جمع و سوم‌شخص مفرد استفاده کنند و اصرار داشته باشند که این کار همیشه بامزه است.

هر گاه کودکی دبستانی را دیدید، با چهره‌ای پلید و تکان‌های عصبی سر به او بگویید «مدرسه‌ها وا شده، ولوله برپا شده» و بگویید این حرکت از طرف شیطان است.

سبک داستان‌نویسی وبلاگی:
پاراگراف اول داستان را در آخر آن هم تکرار کنید.

دخترها و پسرها با سگ‌هایشان بیرون می‌آیند و وقتی به هم می‌رسند، طی مراسمی آیینی سگ‌ها خودشان را به هم می‌مالند. این از نظر من یک حرکت استعاری است.

برای اینکه در گوگل‌ریدر لایک بیشتری هدیه بگیرد، مدام به مقدسات توهین می‌کرد.

یک نوجوان ملایری جهت درآوردن صدای اسب اقدام به خودزنی کرد.

پاینده باد مسابقه‌ی محله، زنده باد روشن‌پژوه

یاد تو در دل من طوفان به پا می‌کنه
تا ساحل زندگی با من شنا می‌کنه

پرونده‌ی بیست و یکم. لازم به ذکر است که تمام مطالب این شماره رو خودم نوشته‌م.

کسانی که توانایی تقلب را داشته باشند، از نظر اخلاقی هم با آن مشکلی نخواهند داشت.

از بی‌اعتمادی گنجشک‌ها خوشم نمیاد. ولی اون چیزی هم که قمری‌ها دارن اعتماد نیست، حماقته.

احمد پورمخبر: بامزه‌ترین دستاورد سینما در سی سال گذشته.

خلاصه‌ی داستان: مردی در میانه‌ی زندگی بین عشق و جنسیت در نوسان است.

خلاصه گربه رو دم دجله کشت...

هر لقمه‌ی غذا رو باید ۳۲ بار بجوی.
حالا چرا؟
چون ۳۲ تا دندون داری.

+

به نظرم اقدام بعدی محسن نامجو عمل‌کردن دماغش خواهد بود.

اگه عرب‌های جاهل عقلشون به زنده‌به‌گورکردن دخترها نرسیده بود، الآن جمعیت عرب‌ها چیزی حدود دو برابر مقدار فعلی بود.

بهار آمد و شمشادها جوان شده‌اند
پرندگان مهاجر ترانه‌خوان شده‌اند

پرونده‌ی بیستم

رفیق رو باید موقع تقلب شناخت.

تکایا و هَیَئات: ترکیب مورد علاقه‌ی من