paykado
ارسال گل به ایران با پیکادو
April 14, 2008

٭
- دوستای برادرم داشتن با ماشین می‌رفتن شمال. بعد وسط راه یکی‌شون به صاحب ماشین می‌گه بده من بشینم پشت فرمون. خلاصه می‌شینه و وقتی داشتن می‌رفتن، صاحب ماشین می‌گه نگه دار خودم بشینم. اون هم لج می‌کنه و به جای اینکه نگه داره، تندتر می‌کنه و توی یه پیچ تند می‌افتن وسط درّه و همه‌شون می‌میرن.
- اون‌وقت راویش دانای کل بوده دیگه؟


 
........................................................................................