٭
پیشبینیناپذیر، شجاع، مسحورکننده...
کبریت روشن را وارد دهانش کرد.
11:00 PM
٭
من فریبا رو میخوام خدا خودش اینو میدونه
این دل دیوونه هر شب واسه اون آواز میخونه
(اولین آهنگ غیرمجاز شادمهر عقیلی)
شمارهی چهل و پنجم، سرشار از داستانها و خاطرات موجودات عجیب
Labels: پرونده
11:55 PM
٭
بلافاصله پس از اتمام تحصیلات کارشناسی، از دانشگاه هاروارد بورس گرفت و سه سال بعد موفق به کسب درجهی ارباب علم شد.
8:14 PM
٭
بزرگترین تواناییای که یه بازیگر ایرانی باید داشته باشه، اینه که با دهن پر حرف بزنه و نقطهی اوج صحبتش رو در لحظهی قورتدادن غذا قرار بده. در این شرایط صحبتش آب و تاب خاصی پیدا میکنه.
7:44 PM
٭

فقط که من ملاک نیستم... لابد مردم خوششون میاد که هنوز بازی میکنه دیگه.
10:11 PM
٭
چیپسهایی وجود داشت در بستهبندیهای دراز و باریک نایلونی که قسمت باز آن را با یک مقوای تاشده و یک منگنه حل و فصل کرده بودند.
همینجوری بادشون افتادم گفتم یه چیزی بگم.
12:52 AM
٭
بالاخره دعای پیرمرد مهربان به ثمر رسید و خدا عوضم داد.
12:27 AM